مهدی هدایتی شهیدانی؛ حسن مناف زاده
دوره 9، شماره 2 ، اسفند 1399، ، صفحه 249-282
چکیده
وقوع تحولات در کشورهای عربی خاورمیانه مرحلهی نوینی را در سیاست خارجی آمریکا نسبت به تحولات این کشورها به دنبال داشته است. این تحول عمدتا از تناقضات روشنی برخوردار بوده است. هدف مقاله حاضر بررسی تناقض ...
بیشتر
وقوع تحولات در کشورهای عربی خاورمیانه مرحلهی نوینی را در سیاست خارجی آمریکا نسبت به تحولات این کشورها به دنبال داشته است. این تحول عمدتا از تناقضات روشنی برخوردار بوده است. هدف مقاله حاضر بررسی تناقض سیاست خارجیآمریکا در قبال تحولات بحرین و سوریه می باشد و به دنبال پاسخگویی به این سوال است که مهمترین دلایل رویکرد متعارض ایالات متحده آمریکا نسبت به تحولات بحرین و سوریه چیست؟ فرضیه مقاله حاکی از آن است علیرغم شباهتهای اولیه موجود درشیوهی اعتراضها و نحوهی عملکرد نخبگان حاکم در دو کشور، سیاست خارجی آمریکا در قبال هریک دارای ویژگی و پیچیدگی خاص خود بوده است. پژوهش حاضر با مبنا قراردادن دو شاخهی فکری موجود در نظریهی جامعه بینالملل یعنی کثرتگرایی و وحدتگرایی و نوع پیشرفتهی آن نظریه مسئولیت حمایت به عنوان چارچوب نظری به این نتیجه رسیده است که سیاست خارجی آمریکا در قبال تحولات بحرین و سوریه براساس ارزشهای متعارض پیگیری میشود. ایالات متحدهی آمریکا در حالیکه سیاست خود را در جریان تحولات بحرین به دلیل رابطه امنیتی طولانیمدت با این کشور بر پایهی اصل حاکمیت، حفظ وضع موجود و دفاع از اصالت وجود حکومت آلخلیفه بنا نهاده است، در سوریه پیگیر سیاست مداخلهجویانه، حقوقبشری، مبارره با تروریسم و در راستای تفویض حکومت به معارضین میباشد.